به گزارش خبرنگار تشکل های دانشجویی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در کشاکش تحولاتی که کشور طی سه هفته گذشته پشت سر گذاشت، میتوان دانشگاهها را جزء آن دسته از فضاهایی دانست که به نوعی در قلب این تحولات قرار داشتند. از عزاداری تا صدور بیانیه، از اعتراضات و تجمعات تا آشوبها و شنیده شدن الفاظ رکیک، از بازداشت تعدادی از دانشجویان تا دعوت به گفتگو همه تحولاتی بود که دانشگاههای کشور طی ماه گذشته شاهد آن بودهاند. به همین مناسبت تصمیم گرفتیم درباره اتفاقات یک ماه گذشته در دانشگاهها با دو تن از فعالان فعلی و سابق دانشجویی حمزه دستیار، دبیرسیاسی اسبق اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل و ابراهیم غمخوار، دبیرسیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز مصاحبهای داشته باشیم که در ادامه آن را میخوانید.
نظر شما درخصوص اتفاقا اخیر کشور به خصوص حوادث اخیر در دانشگاه های کشور چیست؟
حمزه دستیار: مساله فقط منحصر به حوادث اخیر نیست؛ بلکه آنچه ما در این سالها شاهد آن بودهایم روند تکراری اعتراض، عدم ساماندهی و ساز و کار مطلوب اعتراض، تبدیل شدن به اغتشاش و صدمات متعدد عاطفی در جامعه است. طبیعتا دانشگاه نیز از جامعه جدا نیست و به عنوان بخشی از جامعه درگیر این فرایند میشود. همانطور که در حوادث چند هفته گذشته هم به عینه دیدیم چگونه تحولات جامعه در دانشگاه هم اثرگذاری میکند و هم اثر میپذیرد. بنابراین ریشه اتفاقات اخیر را نیز باید در همین سیکل معیوب تاریخی جستجو کرد.
ابراهیم غمخوار: به نظر من آنچه در اتفاقات روز های گذشته شاهدش بودیم نه جنبش بود نه انقلاب بلکه شورشی بود اعتراض آمیز البته جدای از چند روز اول و چون معمولا سطح شورش ها بدون یک ایده معرفتی خواه منسجم یا متکثر همراه هست حجم خشونت قابل کنترل نیست و چه بسا در بعضی مواقع از دست در برود،پس مبنا میشود خشم و عقده گشایی. واکنش به ناکارامدیهای نظام حاکمه یک بار جرقهاش میشود بنزین یک بار گشت اشاد و از این جرقه با رویه کنونی زیاد است اگر دست به اصلاح آن هم از نوع بنیادین نبریم.
شکاف مدنی_ اجتماعی که در دهه 60 توسط افرادی مثل اکبر پونز و تاجزاده ها که امروزه پرچم آزادی بیان در دست گرفتند ایجاد شد با ساده انگاری حل نمیشود و شورشهای این چنینی به گسلهای ایجاد شده این شکاف دامن میزند. از اثرات دیگرش میشود به دو قطبی که امروزه محسوستر از گذشته شده میتوان اشاره کرد که نتیجهاش میشود ایرانی در برابر ایرانی. در ایرانستان تجزیه طلبها منتظر ارایه راه حل ما ننشستهاند و در حال برنامه ریزی برای ادامه سناریو کشتهسازی، حال یا در هواپیما یا در سیتان و کردستان هستند. پس امروزه برای ایران باید فکر کرد چون اگر ایرانی نباشد بحث در مورد بود و نبود دموکراسی، آزادی تجمع، حجاب اختیاری یا هر چیز دیگری عبس و بیهوده است.
بنظرتان علت و ریشه شعارهای رادیکال و گاها شعارهای رکیک جنسی در برخی دانشگاه ها چه میتواند باشد؟
حمزه دستیار: همانطور که گفتم دانشگاه نیز به عنوان بخشی از جامعه درگیر فرایند حوادث اجتماعی است، اما مهم ترین نقطه ضعف و مسئله جدی در مناسبات بین دانشگاه-دانشجو و اتفاقات پیش آمده، عدم نگاه و رویکرد نخبگانی دانشگاه است؛ یعنی دیدیم که نوع اعتراض، اشعار و نوع رفتار افراد در دانشگاه تفاوت چندانی با چالهمیدان نداشت. لذا دانشگاه از شأن علمی، نخبگی و شخصیتی خود خارج شده و از محل تضارب آراء و آزاداندیشی تبدیل به میدان درگیریهای زرد و سخیف شده است. نباید فراموش کرد که قطعا ولنگاری آموزشی و پرورشی در سطوح مدرسه، خانواده و دانشگاه تاثیرگذار است. هنوز یادمان نرفته تا چندی پیش در چندین مدرسه ما آهنگهای رکیک خوانندهای لس آنجلسی توسط عوامل مدارس پخش میشد.
این فرزندان جوان کشور که در شبکه های اجتماعی بدون هیچ چارچوبی پرورش یافتند، بخشی از همان بدنه فالوورهای سلبریتیهای اینستاگرامی زرد هستند. باید بدانیم این زمینه فکری قشر میداندار اعتراضات است، اما باید فکر کنیم عامل محرک تبدیل اعتراض به اغتشاش چیست؟ به نظر بنده این مسئله یک سری عوامل درونی و یک سری عوامل بیرونی دارد. عوامل بیرونی این اتفاقات را همه ملت ایران میشناسند و خیلی جای توضیح ندارد، عواملی که از سازمانهای اطلاعاتی کشورهای به ظاهر ابرقدرت گرفته تا تجزیه طلبها، سلطنت طلب، منافقین و .. را شامل می شود. عوامل درونی و داخلی نیز شامل عدم زیرساخت مناسب اعتراض های مردمی، عدم روشنگری صحیح اتفاقات خاص به مردم و از طرفی جوزدگی، تشنجزایی، خامی و هیجان زدگی برخی معترضین از دل مردم است؛ باید توجه داشت کسانی که با عصبیت اعتراض را رادیکال میکنند و عموما اهل مطالعه، شناخت کافی از مسائل و موضوعات نیستند و صرفا شکاف عاطفی با ساختار آنها را جری میکند.
ابراهیم غمخوار: این هم یکی از اتفاقاتی بود که بر ضد رسالت دانشگاه بود. البته نباید فراموش کرد که ما در دانشگاهها با مطالبه مشخص و رویه ثابتی مواجه نبودیم، بلکه با دانشجویانی روبه رو میشدیم که بعد از سپری کردن دو سال اموزش مجازی در بدو ورودشان از یک سو با فضای اعتراضآمیز پر تنش در دانشگاه و از سوی دیگر با اغتشاشات کف خیابان که فاصله ای تا رسیدن به داخل دانشگاه نداشت روبه رو بودیم. به نظر من دانشجو جدا از اینکه باید مشخص کند که خودش الان کجای ماجرا ایستاده باید برای فضای بیرون دانشگاه یعنی کف جامعه هم برنامه ارایه دهد. وسط باز اصطلاحی که در این روزها معمولا به گوشتان خورده اشاره به همین مورد دارد که دانشجویان به مثابه نخبگان جامعه وظیفه دارند اوضاع را تبیین کنند و انتقال دهنده و میانجی حرفها بین مردم و حاکمیت باشند؛ نقشی که در شرایط کنونی به خوبی ایفا نشد و حتی در مواردی کار به فحاشی و الفاظ رکیک کشیده شد که هر چه باشد ریشه در آداب دانشجویی ندارد و بوی حل مساله نیز از این فحاشیها نمیآید. پس اوضاع کنونی با همه هزینه هایش تلنگر خوبی بود به این قشر که مشخص کند کجا ایستاده.
به چه میزان ایجاد فضای آزاد اندیشی میتواند در فضای اعتراضات و گاها آشوب ها در دانشگاه تاثیر بگذارد؟
حمزه دستیار: اتفاقا نقش تشکلها اینجا برجسته میشود؛ انتظار از تشکلهای دانشجویی این است که با شروع یک ماجرای اختلافزا سریعا دانشگاه را به میز گفتوگو و کرسیهای آزاداندیشی تبدیل کنند. عموما میبینیم دانشگاه منفعل است تا اینکه ماجرا به دانشگاه کشانده شود، سپس واکنش های سلبی گرفته میشود؛ البته در اینجا بسته بودن دانشگاهها، 2 سال عدم حضور دانشجویان و عدم کادرسازی و برنامههای دانشجویی را نباید نادیده گرفت. اکنون این سوال پیش میآید که اگر دانشجو توسط اساتید و علمای دانشگاهی تحریک شود پس چه کسی باید فضا را عقلانی کند؟ مسئله این است فضای دانشگاه باید به سمت عقلانیت و معنویت حرکت کند و این رسالت مهمی است که بر گردن اساتید دانشگاه است. جای تعجب است که بعضاً اساتید دانشگاهها به جای هدایت دانشگاه و دانشجو به سمت عقلانیت، خود عامل محرک رادیکال شدن اعتراضات میشوند؛ گویا ساختار آموزشی کشور فاقد یک عقل کل و استراتژی هست که دانشگاه به راحتی تبدیل به میدان مین اتفاقات می شود.
ابراهیم غمخوار: اتفاقا ما در دانشگاه خودمان با توجه به فضای التهابی و هیجانی که در اکثر دانشگاه های کشور حاکم بود تصمیم گرفتیم فضا را به سمت گفت و گو و شنیدن مطالبات دانشجو ها بببریم برای ایجاد چنین فضایی بهترین گزینه پیش رو تریبون ازاد دانشجویی بود با محوریت صحبت های دانشجویی و شنیده شدن مطالبات توسط مسیولین دانشگاهی است.
در چنین شرایطی دانشجوها گیج شده بودند و مطالبات اصلی به حاشیه رفته بود و فضای احساسی غلبه کرده بود به منطق دانشجویی، در بین تجمع دانشجوها کسانی بودند که فقط برای دیدن یا حضور به میدان آمده بودند و یا بدون اینکه حرف یا غرض خاصی داشته باشند با موج هیجانی ایجاد شده همراه شده بودند. با همه این تفاوت دیدگاهها از شعار زن زندگی ازادی تا فریادهای رادیکالتر دیگر که از کف دانشگاه ها بلند میشد را به تریبون دعوت کردیم تا صدایشان را رساتر و قابل فهمتر بیان کنند.
از شروع تبلیغات مراسم تریبون آزاد دقایقی نگذشته بود که مواجه شدیم با موج تخریبی که مشخص بود آنی نبوده و از قبل برنامه ریزی شده بود از تماس تک به تکی با دانشجویان برای دادن خبر دروغ لغو مراسم تا ورود یگان ویژه به دانشگاه گرفته تا برداشتن پوسترهای نصب شده مراسم در سطح دانشگاه، انگار عده ای نمی خواستند دانشجو حرف بزند و اصولا با وارد شدن دانشجو به یک فضای گفتمانی که بر اساس منطق بنا شده مشکل داشتند.
هر چه بود مراسم تریبون ازاد را برگزار کردیم با جمعتی که به مرور بر تعدادش افزوده میشد. البته این نکته را هم عرض کنم که اتفاقات یکشنبه ۱۰ مهر در دانشگاه شریف سطح تنش را بالا برده بود و شایعاتیی مثل مجوز یگان ویژه برای ورود به سطح دانشگاه در کم کردن جمعیت برنامه بیتاثیر نبود. در خلال برنامه بودیم که با فشار مسئولین دانشگاه مجبور به انتقال فضای تریبون ازاد از تالار به میدان اصلی دانشگاه شدیم تا شاید جمعیتی که نزدیک درب ورودی در حال شعار دادن بودند هم به ما میپیوستند و مطالباتشان را به صورت رسمی بیان میکردند و از قبل همه تشکلها پای کار بودند و این هماهنگیها را انجام داده بودند که هر چند سطح خواستههای دانشجوها در بستر تریبون آزاد رادیکال باشد هیچ نیروی حراستی حق ورود ندارد و تمام روند برنامه بدون دخالت نیروهای حفاظتی در اختیار خود دانشجوها باشد.
عدهای بودند که هر چه اصرار کردیم زیر بار نرفتند. اساتیدی برای صحبت کردن آمدند ولی صدای هلهله بچهها بلندتر بود. لاجرم بعد از آن همه تبلیغ و اصرار ما هم مثل بقیه دانشگاهها چاره ای جز تشییع و تدفین تریبون ازاد نداشتیم. امیدوارم این دفن موقتی باشد.
مصاحبه از حسین احسانی زاده